- 09197955515
استاد جامعه شناسی و نویسنده ایرانی گفت: اگر هنر نبود واقعیت ما را هلاک می کرد هنر، امری انسانی و اجتماعی است به این معنا که از احساسات و هوش انسانی و همچنین زمینه های اجتماعی و فرهنگی سرچشمه می گیرد.
به گزارش گروه فرهنگ و هنر رسانه خبری جویا از فارس، محمدباقر تاج الدین استاد جامعه شناسی و نویسنده ایرانی با انتشار یادداشتی با عنوان« اگر هنر نبود واقعیت ما را هلاک می کرد» آورده است:
اگر هنر نبود واقعیت ما را هلاک می کرد هنر، امری انسانی و اجتماعی است به این معنا که از احساسات و هوش انسانی و همچنین زمینه های اجتماعی و فرهنگی سرچشمه می گیرد و هدف اصلی آن انتقال احساسات پرمایه و عمیق به دیگران است تا از این رهگذر انسان ها بتوانند زمینه های فرارَوی از واقعیت های دردناک و رنج آور روزمرّه را تا حدودی فراهم سازند و به آرامش درون دست یابند.
هنر، آدمی را از درد و رنج های این جهانی جدا می کند و مهم تر این که وی را از تنهایی وجودی(اگزیستانسیل) رها می سازد و شوق بودن و زیستن را برایش به ارمغان می آورد. هنر، ما را از واقعیت های خشن و سختی که هر دَم آزارمان می دهد تا حدودی دور می کند و زمینه را برای سبکبالی روح و روان مان فراهم می سازد. شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی معتقد بود که: «هنر نه تنها شخص را از دلتنگیهای مبهم و یأس و حرمان نجات میدهد، بلکه میتواند منبع لذتها و شادیها و نشاطهای بیپایان گردد».
عنوان نوشتۀ حاضر نیز که از نیچه فیلسوف مشهور آلمانی وام گرفته شد به خوبی بیانگر همین امر مهم است که بدون هنر واقعیت های این جهانی که بسیار سخت و زمخت می نمایند آدمی را به ورطۀ نابودی می کشاند. زیستن در این جهان همواره برای انسان دشواری های فراوانی داشته و دارد و به همین دلیل مهم آدمی همیشه به دنبال ساختن چیزهایی بوده است که وی را از این دشواری ها رهایی ببخشد و هنر یکی از همان انسان ساخته هایی است که بودن در این جهان را برایش قابل تحمّل کند.
اگر بپذیریم که هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است که به شکلی نمادین ظهور میکند آن گاه درخواهیم یافت که زیبایی هایی که از طریق هنر آفریده می شود می تواند بر زشتی ها و پلیدی های این جهان غلبه کند.
این پرسش کلیدی را می توان مطرح نمود که به راستی زندگی چگونه بود اگر انواع هنرهایی که می شناسیم در این جهان نبودند؟ اگر شعر و موسیقی و رقص و نقاشی وجود نداشتند چگونه می توانستیم بودن خود را در این جهان معنا کنیم؟ پس از آن جا که هنر زیبایی را خلق می کند زندگی با تمام رنج ها و مشقت هایش را تاحدودی آسان می سازد چرا که نگاه انسان را به سمت و سوی زیبایی ها می کشاند و زاویۀ دیدش را از زشتی ها و پلیدی ها و زمختی های این جهان تغییر می دهد.
هنر، همزاد بشر است و تو گویی که همزمان با به وجود آمدن آدمی در این جهان هنر نیز به وجود آمد چرا که اگر غیر از این می بود انسان نمی توانست جهان فعلی را تحمل کند. هنر همزمان با انسان آمد تا بگوید که این جهان در عین حالی که برخی زشتی ها، سرسختی ها و دشواری هایی را با خود دارد اما می توان با نگاهی زیباشناسانه به آن نگریست تا درد و رنج ها اندکی التیام یابد. ضمن این که هنر امری تعالی بخش است و آدمی را از زندگی زبونانه و پَست و بی مایه رها می سازد تا به او بگوید که زندگی فقط غرق شدن در واقعیت های روزمرّه نیست، بلکه واقعیت های دیگری نیز وجود دارند که ارزش تعقیب کردن و پرداختن به آن واقعیت ها نیز خالی از لطف نیست.
اگر فیزیکدان و ریاضی دان و فیلسوف و دیگر دانشمندان جهان را ریاضی وار و منطقی و عقلانی فهم می کنند هنرمند اما جهان را هنرمندانه و زیبایی شناسانه می فهمد و تصویر می کند و به همگان اعلام می کند که فهم ریاضی وار و منطقی و عقلانی اگرچه ممکن است در جای خودش ارزشمند باشد و شناخت های والایی برای مان ایجاد کند، اما فهم زیبایی شناسانه است که آدمی را از تنهایی و بی معنایی و دلزدگی می رهاند و زندگی دشوار و رنج آور را بدل به زندگی قابل تحمل می کند.
بی پرده باید گفت که به هنر نیاز داریم و محتاج آنیم تا از پوچی و بی معنایی و دشواری ها و رنج های فراوان زندگی برهیم. هنر، شکوه زندگی را نشان انسان می دهد و به عنوان برترین نیرویی تلقی می شود که مخالف اراده ای است که می خواهد زندگی را انکار کند.
باری، انسان لحظه ای بدون هنر نمی تواند زیست خود را سپری کند و با این همه هنر نیز در خدمت زندگی و انسان است چرا که انواع واقعیت های سخت و زمخت به سمت او حمله ور می شوند و تو گویی که وی را از هستی معنادار تهی می سازند!!
منتشر شده در تاریخ
منتشر شده در 1403/8/15
منتشر شده در 1403/8/15
منتشر شده در 1403/8/14
منتشر شده در 1403/8/14
منتشر شده در 1403/8/14
منتشر شده در 1403/8/14
منتشر شده در 1403/8/14
منتشر شده در 1403/8/12