اشتراک گذاری





نوشته شده در تاریخ: 1403/11/12    کد خبر: 15728049   در دسته بندی یادداشت نوشته شده توسط آراد جویا
زمان تقریبی مطالعه: 7  دقیقه

یادداشت:

و دوباره انقلاب

و دوباره انقلاب

  یک جامعه شناس گفت: بدون شک، خطاهای جمعی ما مردم و نیز حاکمان تازه به قدرت رسیده، در کنار هم، سبب اوضاعی شده که جملگی در گرداب آن، دست و پا می‌زنیم و همگی در رنج‌ایم. محکوم کردن انقلاب، کاری ساده، اما فهمیدن آن، کاری دشوار است. و ما کار آسان را انتخاب کرده‌ایم.

به گزارش پایگاه خبری اصفهان سبز از تهران، علی زمانیان جامعه شناس با انتشار یادداشتی با عنوان «و دوباره انقلاب» به شرح زیر آورده است:


"بهمن" که آغاز می‌گردد؛ قصه‌ی"انقلاب‌" و سرنوشت آن نیز در خاطره‌ها بیدار می‌شود. بر سرزبان‌ها می‌افتد و در مقابل آن، جهت‌گیری‌ها و سمت‌گیری‌هایی در دو اردوگاه مخالف در برابر هم، شکل می‌گیرد. قومی زبان به تحسین و تمجید می‌گشایند (که بتدریج از این گروه کاسته شده است) و قومی دیگر، به تقبیح و نکوهش مشغول می‌شوند. (اردوگاهی که بر آن افزوده می‌شود). کسان اندکی آن را انفجار نور و عطیه‌ای الاهی می‌بینند و جماعتی، به ویژه نسل‌های پسین،  آن را سرچشمه‌ی درد و رنج‌های اکنون‌شان می‌دانند. از این رو یا بر آن درود می‌فرستند و یا لعنت‌اش می‌کنند.

در این میان، انقلاب کدام از این دو جبهه‌گیری است؟ آیا عامل رهایی و عزت بود و یا تاریکی و ظلمت رنج؟ مستحق تحسین است یا تقبیح و نفرین؟

باید انقلاب ۵۷ را تحسین یا تقبیح کرد؟

ماتن این پاره نوشته‌ی کوتاه اما بر این باور است که ستایش و تمجید و نیز نکوهش و نفرت نسبت به رخ‌داد انقلاب ۵۷ (مانند هر رخ‌داد تاریخی دیگر)، به اندازه‌ی هم خطاست. تاریخ، محل افتخار، ستایش و یا نفرت نسبت به افراد نیست. بلکه گنجینه‌ی تجربه‌های زیسته‌ای است که می‌تواند به کار امروز بیاید.  خطای دو رویکرد پیش گفته، در واکنش عاطفی (یکی مثبت و دیگری منفی)، نسبت به این پدیده‌ی سیاسی است. انقلاب، چیزی است که باید فهمیده شود، نه این که آن را ستود و یا نکوهید. چنین واکنش احساسی، مانع فهم ما از تاریخ خواهد شد. و در نتیجه در مردابی از تکرارها دچار خواهیم شد. کما این که چنین شده است.

تجربه‌ها، چه تلخ و چه شیرین، گرچه با عواطف ما نسبت و ربط گسترده‌ای پیدا می‌کنند اما بیش از آن که احساس ما را برانگیزانند، باید تفکر را فرا بخوانند.

توجه به این نکته مهم است که "رویداد بررسی نشده،" به تجربه، تبدیل نخواهد شد. رویداد باید تفسیر و فهم شود تا در حافظه‌ی تاریخی ملتی به منزله‌ی تجربه‌ای قابل استفاده قرار گیرد. در غیر این صورت، مشقات و سختی‌های رویدادها، چیزی به منزله‌ی سرمایه‌ای معرفتی برای شناخت باقی نمی‌گذارند.

در ضرب المثل‌ها آمده است که "عاقل، دست‌اش دو بار از یک سوراخ گزیده نمی‌شود". اما شرط لازم چنین چیزی آن است که عاقل، توانسته باشد رخ‌داد را فهم و تفسیر کرده باشد. و آن را به عنوان تجربه‌ای در حافظه‌‌ی خویش داشته باشد تا در وقت ضرورت به کار او بیاید.

ما از معبر مواجهه‌ی عقلانی و تفسیری از رویدادهایی که از سر می‌گذرانیم، صاحب تجربه می‌شویم.  تجربه، مجموعه‌ی ته‌نشست‌های معرفتیِ به دست آمده از تفسیر رویدادها و رخ‌دادها است. این سخن، بدان معناست که البته برای کسب تجربه، مواجهه با وقایع و از سرگذراندن رویدادها، شرط لازم است، اما شرط کافی نیست. شرط کافی آن است که ضمنا آن رخداد را نیز فهم کرده باشیم. اگر این معیار را در نظر بگیریم، آن‌گاه چه بسیار افراد و جوامع را، هر چند با تلاطمات روبرو شده‌اند، باید افراد و یا جوامعی خام و نیازموده تلقی کنیم.

تمجید و یا تقبیح رخداد ۵۷، چه فایده‌ای دارد؟ ابراز خرسندی و یا نفرت از یک امر تاریخی و ابراز نفرت به پیشینیان، کدام مشکل را حل می‌کند؟

از تحسین‌ها و نفرت‌ها عبور باید کرد و با بصیرتی عمیق بدان نگریست و از این پدیده، درس‌ها آموخت.

آیا انقلاب ۵۷ مسبب اوضاع کنونی ما ایرانیان است؟

"علیت در تاریخ" یکی از موضوعات بسیار مهم در فهم پدیده‌های تاریخی است. "علیت" یعنی این که چه چیزی، علت چه چیز دیگر شده است؟ آیا انقلاب، علت ناملایمات و مشقات چند دهه‌ی اخیر ما بوده است؟

علت‌یابی، از آن رو اهمیت بالایی دارد که در هنگام حل مشکل، باید علت را یافت و آن را درمان کرد. اگر پزشک در علت‌یابی بیماری دچار اشتباه شود، نه تنها نمی‌تواند بیمار را معالجه نماید که اوضاع او را بدتر می‌کند.

  برخی در ساده‌سازی امور، دچار "خطای انتساب" می‌شوند. به این معنا که چیزی را به چیز دیگر نسبت می‌دهند که آن چیز، علت نبوده است، و این همان خطایی است که برخی در علت‌یابی اوضاع سخت و مشقت‌بار کنونی مرتکب می‌شوند.

علل رنج‌ها و مصائب چند ده‌ی اخیر را باید در خطای حاکمان و خطای همه‌ی ساکنان این سرزمین در شیوه‌ی استقرار نظام جدید در پس از انقلاب، جستجو کرد. انقلاب، خیزش علیه استبداد بود. باید از فردای پیروزی انقلاب آغاز کرد و خطاهایی را که بتدریج شکل گرفت، نمایان کرد. بدون شک، خطاهای جمعی ما مردم و نیز حاکمان تازه به قدرت رسیده، در کنار هم، سبب اوضاعی شده که جملگی در گرداب آن، دست و پا می‌زنیم و همگی در رنج‌ایم.

علاوه بر تفکیک خطای شهروندان از خطای حاکمان، نیز لازم است خطای ناشی از جهل را از خطا از سر بدطینتی و سوءنیت را از یک‌دیگر جدا کنیم.

محکوم کردن انقلاب، کاری ساده، اما فهمیدن آن، کاری دشوار است. و ما کار آسان را انتخاب کرده‌ایم.

مرتبط با جغرافیای تهران با کلید # #انقلاب #ایران #شاه #بهمن #رسانه #خبر
ما را دنبال کنید:
+