زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه
استانی که داد محرومیت و توسعهنیافتگی آن گوش فلک را پرکرده است/ منطقه ای فراموش شده به نام بیجنوند
استانی که داد محرومیت و توسعهنیافتگی آن گوش فلک را پرکرده است/ منطقه ای فراموش شده به نام بیجنوند
به گزارش پایگاه خبری جویاآنلاین از اصفهان، علیاصغر اسدی طی یادداشتی آورده است؛ بارها و بارها در کوچه و بازار گرفته تا درون تاکسی و...یا در فضای رسانهای و کتابها به واژهای به نام بیعدالتی برخورد کردهایم. انسانهای طالب حق همواره از بیعدالتی بهعنوان واژهای در برابر تقسیم نابرابر قدرت و بهرهمندی از حق گریزان بوده و بهنوعی از وجود آن اعلام انزجار نموده وگاها داد اعتراضی خود را در مواجهه با آن بلند کردهاند.
از ازل این واژه نامأنوس در مقابل دستیابی تودهها به حقوقشان وجود داشته وقطعا تا ابد هم با سیستمهای قدرت و اعمال حاکمیت همراه خواهد بود، چارهای هم نیست، یا باید با آن راه همزیستی مسالمتآمیز را انتخاب و یا عقدههای ناشی از عدم نارسایی فریادها در مقابل آن را به درون خود ریخت و فقط نظارهگر بود.
امروزه این بیعدالتی ناشی از نوع نگاه مجریان قدرت به مناطق دور افتاده و حاشیهنشین از قدرت مرکزی، مولود تعابیری نظیر مناطق کمتر توسعه، توسعهنیافته و یا مناطق محروم در نقاطی از کشور شده است.
از قضا این سالها پکیج کاملی از محصولات این بیعدالتی بدون کموکاست از کمتر توسعهیافتگی و شکاف توسعهای گرفته تا محرومیت تحمیلی به استانی نظیر ایلام هدیه شده است، محصولاتی که تأثیرات ناشی از آن، این روزها در نحوه زندگی مردم، فرهنگ و اجتماع و نحوه برخورداری از شرایط زیستی مطلوب بهخوبی خود را نشان داده است.
در این مطلب مجالی برای پرداختن به ابعاد این فقر و بیعدالتی و تبعیض و محرومیت در استانمان نیست، اما میخواهم بگویم حتی در استان محرومی مثل ایلام، به فراخور محرومیت تحمیلی به آن، نوع نگاه مدیران به مناطق مختلف درون استان، ثمرهای به نام محرومیت و عقبماندگی را به مردمان مناطق دورافتادهاش ارزانی داشته است.
در همین استانی که داد محرومیت و توسعهنیافتگی آن گوش فلک را پر کرده و مدیران و مردمانش را از زمین و زمان شاکی نموده است، مناطقی وجود دارد که حتی از اقلهای توسعه و آبادانی محروم ماندهاند واتفاقا هیچ گوشی شنوای دادوفریاد آنها نیست.
شاید تاکنون اسم دهستان بیجنوند در بخش زاگرس به گوشتان خورده باشد، مردمانی نجیب و قانع در شهرستان چرداول که از ابتدای انقلاب تاکنون فقط متحمل منتگذاری مسئولین در زمینه برخورداری از نعمت آب و برق و گاز و راه شدهاند و از سایر فاکتورهای توسعهای نظیر اشتغالزایی و اختصاص طرحهای تولیدی و کشاورزی پیشرفته و ...محروم ماندهاند.
کاری هم به هیچ دولت یا جناحی نداریم، مردم این منطقه فوقالعاده محروم، با بیش از ۱۵ روستا، علیرغم تمامی نامرادیها، محکم پشت انقلاب و نظامشان ایستادهاند و حتی به حداقلهای یک زندگی معمولی نیز قانعاند، اما این قناعتپیشگی نباید به مجوزی برای نادیده انگاری این مردمان نجیب و پایمال شدن حقوقشان توسط مدیران شهرستان و استان مبدل شود.
اگر به گوشه گوشه این دیار سرکی کشیده شود، بدون غرض و یا بزرگنمایی میتوان این ادعا را ثابت نمود که هیچ آثاری از طرحهای توسعهای و اشتغالزایی حتی در حد یک مرغداری ساده نمیتوان دراین منطقه یافت.
بدون شک برنامههای توسعه هر منطقهای بر اساس ظرفیتها و پتانسیلهای موجود در هر منطقه نگاشته میشود، مردم این منطقه دنبال احداث پالایشگاه یا پتروشیمی و یا ذوبآهن نیستند، بلکه میخواهند بر اساس ظرفیتهای موجود در آن طرح و برنامهای برای توسعه آن ریخته شود.
قریب به ۴ دهه از عمر انقلاب میگذرد، انقلاب هم بر اساس فلسفه خود یعنی رفع تبعیض و زدودن محرومیت، برنامههایی برای ایجاد زیر ساختها از برق و آبگرفته تا راه و بهداشت به تمام روستاهای کشور هدیه نمود و این منطقه هم بهسان دیگر مناطق از این مواهب بهرهمند شد، اما نباید بهصرف برخورداری این منطقه از حداقلهایی که حق آنها برای زیستن است، بر دیگر احتیاجات و مطالبات آنان چشم بست.
این منطقه از ظرفیتهای بکری در حوزه کشاورزی، دامپروری و باغداری برخوردار است، اگر واقعاً در طول این چهل سال؛ نگاه مسئولین استان به مقوله توسعه بر اساس ظرفیتهای منطقهای شکلگرفته است، چرا باید به این منطقه بهصورت تبعیض آلود نگریسته شود؟ مگر اینان هم جزئی از این استان و قطعهای از ایران نیستند؟ اگر ایلام محروم است این محرومیت باید بهصورت برابر در همه نقاط آن تسری یابد و اگر هم توسعهای وجود دارد باید به نسبت مساوی، همه مناطق آن از مواهب توسعه بهرهمند شوند.
درحالیکه این منطقه با دارا بودن بیش از سه هزار هکتار زمین کشاورزی مرغوب هرساله چشمان قناعتشان به آسمان دوخته میشود، اما درست از بیخ گوش اراضی مرغوب و مستعدش، رودخانه خروشان سیمره عبور کرده و بدون هیچگونه استفادههای روانه دیگر مناطق استان میشود و اما باید گفت؛ در آن مناطق قصه به شکل دیگری است!
بزرگترین نماد تبعیض را این روزها میتوان در انتقال آب از استان کردستان به مناطق مرزی استان ایلام در قالب سامانه گرمسیری مشاهده کرد. آیا دولتی که با صرف هزاران میلیارد تومان، قادر به انتقال آب از صدهها کیلومتر دوردستتر به مناطق مرزی استان شده است، قادر نیست با ایجاد ایستگاه پمپاژی که کمتر از ده میلیارد تومان هزینهبردار است، آب سیمره را به درون اراضی تشنه این منطقه هدایت نماید؟
اگرواقعا دولت به دنبال توسعه و اشتغال است و به شعار تحقق توسعه پایدار از کانال کشاورزی اعتقاد دارد، چرا باید سالها این مطالبه بهحق و منطقی مردم محروم این منطقه در زمینه ایجاد ایستگاه پمپاژ آب و آبیاری نمودن اراضی کشاورزی اشان بر زمین بماند؟
بهتر است مسئولین استان قدری زحمت حرکت در امتداد رودخانه سیمره را به جان خریده تا اینهمه اجحاف و حق کشی و تبعیض روا داشته شده در حق مردمان این دیار را به چشمان خود ببینند.
زیاد هم نمیخواهد از استان دور شوند، در همان ابتدای ورود سیمره تا خروجی آن از استان، بهروشنی میتوان آثار تبعیض و حق کشی را مشاهده کرد. یقیناً تنها منطقهای که سالهاست از مواهب این رودخانه خروشان بیبهره مانده است همین منطقه بیجنوند است و بس!
مسئولین عزیز! اگر زحمت این بررسی را به جان خریدید و قدری عذاب وجدان غفلت از مردمان این منطقه درونتان را آزرد، هرچه سریعتر برای کاهش تبعیضها و جبران بیعدالتی روا داشته در حق این مردمان، به مطالبه اشان جامه عمل بپوشانید. البته که انتظار زیادی هم نیست!
انتهای پیام/ج
کد خبر :13126
منتشر کننده خبر :
مرتبط با
جغرافیای ایران با کلید
ما را دنبال کنید: