زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه
زنان فراموششدهی امروز، پایههای توسعهی فردا
در شرایط کنونی، پژوهش دربارهی حقوق زنان خواست و نیاز زمانه است و امروزه حضور زنان در مناصب بالا و تصمیمگیری در امور کشور به یک ارزش جهانی بدل شده است.
به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از اصفهان، محدثه رئوفی فعال مسائل اجتماعی و از دانشجویان دانشگاه ایلام طی یادداشتی با عنوان (زنان فراموششدهی امروز، پایههای توسعهی فردا) آورده است؛ مشارکت، اساس مردم سالاری است. یکی از اهداف برجستهی توسعه، نفی نابرابریهای طبقاتی، قومی، جنسی و در کل انسانی است.
در شرایط کنونی، پژوهش دربارهی حقوق زنان خواست و نیاز زمانه است و امروزه حضور زنان در مناصب بالا و تصمیمگیری در امور کشور به یک ارزش جهانی بدل شده است که سطح توسعهی انسانی را با آن ارزیابی میکنند. با نگاهی به تاریخچهی ایران به سهولت میتوان به رتبهی پایین آن در ارزیابی شاخصه توسعه انسانی پی برد.
موانع مختلف مشارکت سیاسی زنان، یک بحران عمده در قدرت سیاسی ایران است. البته درحالیکه در برخی کشورهای به اصطلاح مدرن، زنان بهعنوان شهروند درجه دو تلقی میشوند؛ دین اسلام منزلت بالایی برای زنان در نظر گرفته است که در آن زنان علاوه بر حقوق اجتماعی و اقتصادی از نظر سیاسی نیز دارای شخصیتی مستقل همانند مردان میباشند و آیه ۱۲ سوره ممتحنه نیز مصداق این ادعاست که با حفظ حرمت و رعایت عفت زنان، هیچگونه محدودیتی برای مشارکت در فعالیتهای سیاسی آنان وجود ندارد؛ بنابراین چنانچه در نظام دینی و اسلامیِ ما از یکسو اعتقاد به مشارکت زنان بیان شود و از سوی دیگر آن را زیر سلطهی اتوریته های مختلف بیاثر سازند، اصلاحات فاقد آن محتوای عقلایی میشود که لازمهی تحقق آن است و خلأ تئوریک نیز در اصلاحات ما جدی است که مشارکت سیاسی زنان را به انزوا میکشاند.
واضح و مبرهن است هیچ نظام سیاسیای که نیمی از افراد جامعهی آن از حضور کامل در صحنه ی مشارکت سیاسی برخوردار نباشد نمیتواند خود را دموکراتیک بنامد و شالودههای تمدنی نیرومند را پایهریزی کند.
با این وجود آیا بدون احقاق حقوق حقه زنان، به دستورات دینی مبتنی بر تساوی حقوق زن و مرد که بارها نیز مورد تأکید قرار گرفته است؛ عمل کردهایم؟ آیا نمای سمبولیک تعداد اندکی از زنان در امور کشوری نشاندهندهی این است که زنان راه بس درازی را جهت نائل شدن به حقوق انسانی، مدنی و دموکراتیک خود دارند؟ چرا محرومیت زنان از مشارکتهای سیاسی که از جمله مطالبات آنان است برطرف نمیشود؟
سالهاست که تبعیضها، خصوصاً تبعیضهای اجتماعی و سیاسی علیه زنان، سبب نادیده گرفته شدن توانایی رهبریشان در عرصههای مختلف و محرومیت نسبی آنها از تساوی حقوق اجتماعی شده است. هر چند که طی سال های اخیر مشارکتهای زنان در امور کشور سیر صعودی داشته اما هنوز فاصلهی زیادی میان آنچه هست و آنچه باید باشد وجود دارد.
از آنجا که زیر ساختهای فکری و فرهنگی جامعهی ما کاملاً سنتی است؛ بدیهی است تا زمانی که نگاههای کلیشهای به زنان از بین نرفته و آنان نیز خود توانمندیها، ظرفیتها و اثرگذاریهای خود را باور نکردهاند؛ محرومیتهای نسبی برایشان در جامعهی ایران باقی خواهد ماند. بیش از هر چیز آنچه نیازمند اصلاح است، تغییر برخی نگرشهای نادرست در زمینهی لزوم مشارکت دادن زنان در روندهای سیاسی است.
قوانین، محصول شرایط خاص سیاسی _ اجتماعی عصری است که در آن تدوینشدهاند. در عصر کنونی که عصر شایستهسالاری و فرصتهای برابر است میتوان با یاری جستن از اهرمهای فرهنگی و همینطور پشتیبانی مردان و زنان روشن بین، فضای فرهنگی جامعه را برای پذیرش بازنگری در قوانین زن ستیز مهیا ساخت.
مطمئنترین راه برای افزایش سطح مشارکت زنان در سطوح مدیریتی سیاسی کشور، بهکارگیری «نظام سهمیهبندی» است که در آن درصد مشخصی از همهی مناصب مجلس نمایندگان، کابینه و وزارتخانهها الزاماً به زنان اختصاص مییابد.
همچنین مسئله جامعهپذیری سیاسی که از طریق آن افراد با نظام سیاسی، وظایف، حقوق و نقشهای خویش در جامعه بهعنوان یک شهروندِ دارای حق سیاسی آشنا میشوند، باید جدی گرفته شود.
احزاب سیاسی نیز توجه داشته باشند که اگر میخواهند همچنان از آرای زنان برخوردار باشند؛ باید از استفاده ابزاری از آرای زنان بپرهیزند و کوشش خود را برای تعیین سهمیهبندی حضور زنان در هیئتهای ادارهکنندهی این سازمانها گسترش دهند تا زنان جامعه نیز با دیدی مثبت به این احزاب نگریسته و خود را تنها عملهی رأی احزاب به شمار نیاورند. حتی دولت نیز میتواند شرط حضور و فعالیت احزاب و گروههای سیاسی را، اتخاذ نظام سهمیهبندی در درون احزاب تعیین کند؛ بدین ترتیب دولت نیز به تعهد خویش برای ارتقای وضعیت زنان در زمینهی حضور مدیریتی آنان در سطح نخبگان عمل کرده است.
رفع نگاه جنسیتی به حضور زنان در عرصههای اجتماعی و فرهنگی نیازمند آموزش از مقطع دبستان است؛ چراکه کلیشههای جنسیتی باید از نگاه کودکان پسری که در آینده مردان جامعه خواهند شد و در عرصههای مدیریتی حضور خواهند یافت، زدوده شود.
باید از طریق آموزش، نحوه مشارکت و آگاهیهای لازم برای زنان بهوسیله رسانهها، سازمانها، آموزشوپرورش و آموزش عالی و حتی در قالب متون درسی انجام پذیرد تا زنان جامعه از همان دوران تحصیل، آمادگیهای لازم برای حضور همهجانبه در جامعه را کسب کنند.
«مکانیسم الگوگیری» نیز در ورود زنان به عرصهی سیاسی تأثیرگذار است بهگونهای که وقتی در کشوری زنان برای اولین بار به یک مقام سیاسی دست مییابند؛ این انگیزه برای زنان دیگر نیز فراهم میشود که راه ورود آنان به مراحل بالای مدیریت بسته نیست.
در باور نگارنده تا وقتی که زنان در جوار مردان با وحدت و باورهای عقلانی، منطقی، علمی، آگاهانه و پیگیر در تمام شئون نظام اجتماعی _ سیاسی و اقتصادی _ فرهنگی بهصورت متساوی الحقوق، قانونی و عملی شناخته نشوند و زنان جایگاه مناسب، پایدار، دموکراتیک و عملی خود را در بطن سیستم جامعه کسب نکنند؛ جرقههای آزادی، ظهور نوآوریهای فکری، خود باوری و خود سازی، شکوهمندی های اقتصادی و اجتماعی و توسعهی انسانی به طور اساسی در جامعهی ما خلق نخواهد شد.
از این رو، تشویق و ترغیب زنان به مشارکتهای فرهنگی، مطالعه و آگاهی از حقوق اجتماعی خویش در جهت اثبات توانمندیها، استقلال و شایستگیهای آنان در تمامی زمینهها، عین عدالتخواهی است و پرهیز از تقابل و کینهورزی، به این دعوت فرهنگی مشروعیت میبخشد.
پس بر همه زنان واجب است که تلاشهای معقول و مبارزات خستگیناپذیر را در جهت رفع نگاه ضعیفانه به آنها و سایر موانع ترقی، به راهاندازند تا به تساوی حقوق زن و مرد نایل آیند و مقولهی مدیریت و استقلال زنان در جامعه بهصورت روندی پایدار متجلی شود نه رویدادی اتفاقی و استثنایی.
انتهای پیام/ج
کد خبر :14771
منتشر کننده خبر :
مرتبط با
جغرافیای ایران با کلید
ما را دنبال کنید: