- 09197955515
به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از شاهینشهر اصفهان، علی صفاری از اساتید حقوق و علوم سیاسی طی یادداشتی با نام «كوبيدن بر طبل جنگ؛ خفت گيري سياسي» آورده است؛ روایت است كه در دوران امپراتوري باستاني ترکها كه قسمتهای گستردهای از آسياي مركزي و روسيه و قفقاز و حتي چين را تحت تسلط خود در آورده بودند، يكي از پادشاهان فرزندي داشت به نام «خوخان».
پس از مرگ پادشاه، خوخان لشكري فراهم میکند و به قتل و خونريزي و ايجاد رعب و وحشت مشغول میشود. چهره كريه او، رعب و وحشت را از شنيدن نام او مضاعف كرده بود. تنها شنيدن نامش، لرزه بر اندام حاكمان دور و نزديك میانداخت.
همینکه خبر در شهر میپیچید كه «خوخان» دارد میآید، تمامي عوام الناس و دولتمردان يا مخفي میشدند و يا فرار را بر قرار ترجيح میدادند. ماجراي خوخان سینهبهسینه نقل شد. پس از گذشت ساليان، كه سايه وحشت خوخان رخت بربست، والدين براي ساكت كردن بچه شلوغ، با گفتن اینکه «خوخان» دارد میآید، موفق به ساكت كردن بچه میشدند. از آن زمان به بعد، به كار بردن اين اسم، براي ترساندن طرف مقابل مصطلح شد.
اين مقدمه بهانهای بود كه به امروزمان بپردازيم. برخي از دولتمردان با استفاده از كلماتی مانند «شبح جنگ، سايه جنگ، تنشهای احتمالي، فاز افراطی، اتفاقات تصادفي و ...» تلاش میکنند كه همين معني را بهطرف حسابهای داخلي خود القاء كنند. البته اين كلمات كاربرد نظامي دارند و لفظ «كدخدا» مترادف سياسي آن است! و همين معني را تداعي میکند!
در پشت اين «شبیهسازیها» البته اهدافي نهفته است. اهدافي كه نوعي باجگیری را در اذهان متبادر میکند. مثلاً اگر فلان لايحه را تأييد نكنيد «خوخان» میآید، اگر لوايح پولشویی تأييد نشود «خوخان» خواهد آمد؛ در ادبيات عامه، اگر اين نوع باجگیری به سياست هم آلوده باشد، به آن میگویند: خفت گيري سياسي از جناح مقابل.
چنانچه به صحبتها و نوشتههای برخي از دولتمردان و رسانههای زنجیرهای مدعي اصلاحات نگاه كنيم با مفهوم «خفت گيري سياسي» بيشتر آشنا خواهيم شد؛ آنجا كه میگویند برجام سايه شوم جنگ را از ايران دور كرد لذا در شرايط فعلي چنانچه خواستههای آمريكا و غرب را در قبول لوايح نپذيريم و يا از برجام بیجان خارج شويم، جنگ خواهد شد. بله به همين سادگي!
برخي فكر میکنند كه آنچه سايه جنگ را از كشورمان دور كرد لبخندهاي آنچنانی، پیادهرویهای دو نفره و ماراتن مذاكرات بوده است. خير، اینطور نيست آقا، اين جماعت هیچگاه نمیتوانند نقش اقتدار نظام جمهوري اسلامي در منطقه و جهان اسلام و از خودگذشتگي هاي مدافعان حرم را ببينند. لذا به دستان كدخدا چشم دوختهاند كه پس از تصويب لوايح درخواستي، اگر تصويبي در كار باشد، آيا گشايشي در روابط فیمابین خواهد بود يا خير.
مدعيان اصلاحات غافل هستند كه در اندرون ميهن و در كنارشان چه میگذرد، چه خطري در كمين است، چنانچه نسبت به خطرات داخلي هوشيار باشند از قضا با دشمن خارجي بايستي هوشیارانهتر وارد عمل شد، نه اینکه خودیها را ترساند!
اين در حالي است كه دشمن بارها گفته است كه گزينه حمله نظامي به ايران يك لاف و گزاف است. به گفته مقام معظم رهبري، جنگ نخواهد شد، سردار قاسم سليماني نيز اخيراً بر اساس اطلاعات دشمن ـ و نه تحليل ـ گفته است كه «سازمانهای امنیتی آمریکا به ترامپ گفتهاند هرگونه جنگ نظامی با ایران خطرناک و نابود کننده است و ما را به جنگ بیپایانی میکشاند و همه منافع ما را به خطر میاندازد».
قصدمان نا هوشیاری نسبت به بيرون از مرزها نيست، اما خوب است كه نگاهي هم به آرايش پياده نظام دشمن در داخل بيندازيم. چنانچه نگاهي اجمالي به تيتر رسانههای داخلي و مواضع كارشناسان و دولتمردان بيندازيم، صورت مسئله قدري برايمان روشن خواهد شد:
*برخی فعالیتها در فضای مجازی توسط جریانهای مخالف نظام مانند منافقان حمایت میشود
*خبرگزاري فارس: پانزده درصد منافقین در خارج از کشور در فضای مجازی ما فعال هستند
و مدیرکل اداره اطلاعات استان آذربایجان شرقي گفت: در سال ۹۷ فعالیت سازمان مجاهدین خلق در ایران بیش از سالهای گذشته بود و تعداد 60 نفر در ارتباط با سرپلهای سازمان مجاهدین شناسایی و دستگیر شدهاند.
وی ادامه میدهد: سازمان مجاهدین خلق «در صدد موجسواری بر مشکلات اقتصادی جامعه» است.
*سيد محمود علوی وزير اطلاعات از برخورد با 114 تیم تکفیری و 116 تیم ارتباطی با مجاهدین خبر داد.
موارد فوق تنها مربوط به چند هفته اخير است. چنانچه در نرد عشق باختن با «كدخدام مجالي باقیمانده باشد حتماً از تيترهاي فوق پالسهای بد شگوني را میتواند تشخيص دهد. عجيب است كه در چنين وانفسايي، رسانههای اصلاحطلب همچنان به موضوع مذاكره با امريكا میپردازند و «ضرورت اجتنابناپذیر بودن مذاكره را القا میکنند».
از برجام كه برايمان آبي گرم نشد. به تعبير يكي از دوستان، برجام، ديگر برجام نيست، از برجام، کلمهای بيش نمانده است، يك «بر» مانده است با يك «جام» شكسته، كه به كاري نمیآید. آنکسانی هم كه در جبهه اصلاحات نقش خط دهي دارند، در نوشتههای خود دنبال احياي برجام بهعنوان يك راهبرد ضد جنگ! هستند و اصرار دارند كه جمهوري اسلامي ايران اين راهبرد را در دستور کار قرار دهد!
آنان كه عنان از كف داده و چند گام نيز بهپیش گذاشتهاند، «مذاكره» با دشمن را تئوريزه میکنند. حرف ناحسابشان اين است كه در زمينه سياست نمیشود، بدون حسابوکتاب بازي كرد. بعضاً شرايط ايجاب میکند كه از «نگاه آرماني» دست كشيد و به واقعیتها تن داد. البته آنها اين معني را «تسليم» تفسير نمیکنند بلكه آن را موازنه سياست! بر اساس «قدرت و ظرفيت» خودي تلقي میکنند و معتقدند كه چنانچه به واقعیتهای حاكم بر صحنه سياست تن داده نشود، فجايع و تبعات مترتب بر آن، بسا زیانبارتر از شرايط كنوني خواهد بود!
آن نكته ظريفي را كه حاميان دولت و رسانههای اصلاحطلب قادر به تشخيص آن نيستند، تهديد از داخل است. تحریمهای اقتصادي ممكن است كه كار ساز باشند اما آنچه نگرانکننده است آثار اجتماعي ناشي از آن است. آثار اجتماعي تحریمها به خودی خود ـ بر اساس اقتضائات منطقهای و محلي ـ باعث تشكيل نيروهاي اجتماعي میگردد.
چنانچه دولت و مسئولين امر چارهساز نابسامانیهای ناشي از تحریمها و خسارات سيل نباشند اين نيروهاي اجتماعي به حوزههای سياسي و مديريتي تبديل خواهند شد. امروزه در برخي از نقاط كشور، با آماده بودن بستر اجتماعي در آن نواحي، تشکلهایی تحت عنوان «شوراهاي مردمي» وابسته به منافقين قد راست کردهاند كه عدم حضور دولت، آثار زيانباري به همراه خواهد داشت؛ لذا، آرايش جنگي كه رهبري از آن سخن گفتهاند، صرفاً در عرصه نظامي نيست، بلكه بر تأثیرات اقتصادي، اجتماعي و رواني جامعه نيز صادق است كه هدف از آن بیثباتسازی سياسي ـ امنيتي از طريق توليد نارضايتي است.
انتهای پیام/ج
منتشر شده در تاریخ 1403/12/20
منتشر شده در 1403/12/20
منتشر شده در 1403/12/20
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/18