- 09197955515
اندیشه ایرانی که بر پایه سرشت نیک خود و اندیشههای زردشت پدیدآمده بود، بهخوبی میدانست که زن و مرد باهم برابر و در کنار یک دیگرند.
به گزارش پایگاه خبری صدای جویا از شاهینشهر اصفهان، اندیشه ایرانی که بر پایه سرشت نیک خود و اندیشههای زردشت پدیدآمده بود، بهخوبی میدانست که زن و مرد باهم برابر و در کنار یک دیگرند. کریستن سن، خاورشناس بزرگ دانمارکی میگوید: رفتارمردان نسبت به زنان درایران باستان همراه با نزاکت بود. زن چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی از آزادی کامل برخوردار بود.
افزون بر این، در فرهنگ ایرانی، انبوه نامهای زیبای گلها و بوی گلها و زیبایی گل و درخت و جان وجهان را که بر دختران مینهند، با هیچ فرهنگ و هیچ زبان و کشور دیگر نمیتوان برابر کردن، و اینهمه به نشانه احترامی است که دراندیشه ایرانی برای دختر رواست و جایگاه والایی که زن از آن برخوردار بوده است البته در کنار این برابری، هیچگاه جایگاه زن به ورطه نادرستی نیفتاده است؛ چنانکه در نگارههای پارسه ودیگر جایگاههای هخامنشی نگاره هیچ زنی دیده نمیشود.
چنان که پلوتارک مینویسد، ایرانیان در اموری که به بی عفتی مربوط میشود، به شدت حساس بودند ولی این امرموجب نمیشده که زنان درسراهای خود محبوس باشند.
نبشته های دیوانی پارسه، گواه نقل مکان مکررآنان است که گاه با شوهرویا پدرخود سفرمیکنند، که دراین هنگام، جیره سفرآنان تفاوتی با مردانشان ندارد. آنان از خود، دارای املاک وکارگاه هایی بودند که خود آنها را اداره میکردند، البته میبایست به دیوان شاه گزارش کارهای خود را بدهند.
در سرودههای زرتشت هرجا که نام مردان آمده است، نام زنان نیز آمده، در حقیقت خطاب وی به همة انسانها و همهی جهانیان است. برای نمونه در سرودیازدهم بند ۱۰ میفرماید: میدانم ای مزدااهورا که هر مرد و زنی که برابر آموزش و آیین تو در سراسر زندگی، کاری را که بهتر از همه است به جای آورد؛ به پاداش آن، بخشش پاک منشی به او ارزانی خواهی داشت و او را به آسانی از پل چینود خواهی گذراند.
دریسنا ۴۱، بند ۲، برابری کامل زنان و مردان و جایگاه شان از دید مادی و معنوی آمده است: باشد که فرمانروایی نیک، مردیا زن، در زندگی مادی و معنوی فرمان راند. دربارهی آزادی درازدواج، هیچ چیزی مستندتر و موجهتر از رفتار خود زرتشت، نسبت به دختر کوچکش پروچیستا نیست.
زرتشت به دختر کوچکش پروچیستا میفرماید: پوروچیستا من جاماسب (وزیر گشتاسپ) را کهیاور دین مزداست، از روی راستی و پاک منشی به همسری تو برگزیده ام، اینک تو با خرد نیک خود مشورت کن و در صورت پسندیدن او، با عشق پاک، در انجام وظیفهی مقدس زناشویی بکوش.
پس از آن دختر پاسخ میگوید: ای پدر، پس از ژرف اندیشی، من پسندیدم و دوست دارم و با ته دل به او مهر خواهم ورزید و او را به عنوان شوهر آینده خود، مانند پدر و بزرگتر و راهنمای خود خواهم پذیرفت.
در گاتها زرتشت به پسران و دختران جوان میگوید: ای دختران شوکننده و ای دامادان، اینک شما را میآموزم و آگاه میکنم، پندم را به خاطر بسپارید و با غیرت، در پی زندگانی پاک منشی برآیید.
هریک از شما باید در کردار نیک و مهرورزی بر دیگری، پیش دستی جوید تا این زندگانی مقدس زناشویی را با شادی و خرمی به پایان رسانید.
در شاهنامه نیز هرگاه به پیوند همسری دو جوان بر میخوریم، دیده میشود که گاه دختر گام پیش مینهد و خواهان زناشویی میشود و از آن میان، میتوان به دلدادگی و همسری رودابه و زال، پیشنهاد همسری منیژه به بیژن و پیشنهاد همسری آرزو دختر ماهیار گوهرفروش به پدرش برای بهرام گور اشاره کرد. در روزگار هخامنشی، شاهنشاه همسر خود رایا از خانوادهی هخامنشی برمیگزید و یا از شش خانوادهی بزرگ پارسی؛ این زن شاهبانو میشد.
گاه شاهنشاهان، چندین همسر بر میگزیدند، چنانکه داریوش برای تثبیت جایگاه خود، چند همسر از خاندان کورش را برگزید. در روزگارافول هخامنشیان، شاهنشاهان هخامنشی افزون بر شاهبانو دارای زنان دیگری نیز بودند که آنها را زنان غیر عقدی میگفتند؛ چنانکه هرودت میگوید پارسیان هریک چند همسر برمیگزینند و شمار بیشتری همبستر دارند. البته این، تنها برای شاهان و شاید درباریان است و زندگی تودهی مردم برپایهی تک همسری بوده است.
در دیانت زرتشت و زندگی آریاهای نخستین، ازدواج بر پایه تک همسری بوده است. بعدها مردان مجاز به گزینش همسر دیگری با رعایت حقوق همسر نخست بودند.
در همه متون پهلوی در «مادیکان هزار دادستان» تنهایک نمونه از دو زنه بودن میبینیم و این امر دلیل آن است که چنین کاری نادر بوده است. به گفتهی استرابون، مراسم ازدواج در آغاز نوروز برگذار میشده است؛ آرین اشارهی کوچکی به رسم ازدواج پارسی دارد که در آن دو نامزد در کنار یکدیگر جای میگرفتند و مرد، دست همسرش را میگرفت و آنرا میبوسید.
هنگامی که شاهان پارس شام میخوردند، زنانشان در کنارشان مینشستند و در ضیافت شرکت میجستند. آنگونه که از نوشتههای هرودت بر میآید، ایرانیان روزگار هخامنشی به همراه زنانشن در مهمانیها شرکت میجستند. آیین هخامنشی چنین بود که شاهنشاه با مادر و همسرش بر سر میز خوراک مینشست.
بدین گونه که در بالا مادر شاه و پس از آن خود شاه و پس از او هم، همسرش مینشست؛ همین آیین نشان میدهد که مادر شاهنشاه که هم مرتبهی پدر وی است، از خود وی جایگاهی برتر دارد. با آنکه در نگارههای رسمی هخامنشی زن دیده نمیشود، در میان آثار هنری کوچک به نقشهای بی شماری برمیخوریم که زنان را مینمایاند. صحنهای بر فرشی که از پازیریک بدست آمده و ملهم از هنر هخامنشی است دو زن را نشان میدهد که در برابر مجمری پایه دار در حال نیایش اند.
شاه بانوان و شاه هر یک سراهای ویژه داشته اند. شمار فروانی، نقش زن عصر هخامنشی وجود دارد که در آنها از دید جامه و کلاه و آرایهها، فرقی میان زن و مرد به چشم نمیخورد. زنان به مانند مردان پوشیده اند، ولی رو و گیسوی خود را نمیپوشاندند. حتی نقشهای تشریفاتی انجمنهای شاهانه، مانند انجمن مشهور بار در فضای مرکزی پلکان بزرگ آپادانا نیز، صورتی است که از طرف زنهای شاهنشاهی بزرگ ایران تقلید میشده است. چنین بر میآید که زنان اشرافزاده میبایست آموزش و پرورش ویژه ای میدیدند. کورتیوس از وجود زنان مسئول تعلیم کودکان خاندان شاهنشاهی، در کوکبهی داریوش سوم خبر میدهد.
از سوی دیگر کتزیاس، نام رخشان، خواهر داماد اردشیر دوم را ذکر میکند که بسیار زیبا و در کمانکشی و زوبین افکنی در زمرهی ماهرترین کسان بود. چنین نتیجه میشود که دختران نیز از تعلیم و تربیت بدنی برخوردار میشدند و طی آن در هنرهای رزمی سنتی آموزش میدیدند؛ چنانکه در کوکبهی داریوش سوم نیز، شاهبانوان را در معیت زنان سوار بر اسب مییابیم. آنگونه که از نبشته های دیوانی برجای مانده از پارسه برمیآید، زنان در کنار مردان در بیشترکارها شرکت داشتند و گاه برای نمونه در کارگاههای دوزندگی مردان زیردست زنان جای داشتند و میتوانستند مدیریت بخشی را در دست داشته باشند.
حقوق مردان و زنان در برابر کاریکسان، یکی بود. البته شغلهای دیوانی به زنان داده نمیشد چراکه گاه مستلزم، سفر و دوری از خانواده بوده است. به زنان کارهایی داده میشد که زن بتواند در کنار کار، به وظایف خانوادگی خود برسد. به هنگام بارداری، زنان مرخصی داشته اند که به طبع حقوق آنها کم میشد، با این همه به مناسبت فرزند عایدی دریافت میداشتند.
شمار کما بیش برابر زنان و مردان نشاندهندهی نقش مهم اقتصادی زن در زندگی اش بوده است. سیاست شاهنشاهان هخامنشی در پارس، برپایهی تزاید توالد بود، چراکه هرچه شمار پارسیان بیشتر بود، چیرگی و سلطهی پارسیان در کشورهای گونانگون استواری بیشتری مییافت.
چنانکه شاهنشاهان هرساله به کسانی که دارای فرزند بیشتری بودند، هدایایی اعطا میکرد و به مادران باردار پاداش میداد. از آنرو که پایه و اساس فرمانروایی بر ارتش بود، وجود مردان بسیار، سبب استواری بیشتر فرمانروایی میشد از این روست که تنها تفاوتی که میان زن و مرد وجود دارد این است که شاه از نوزاد پسر بیشتر خشنود میشد، چراکه اضافه حقوق برای نوزاد پسر دوبرابر دختر است.
بررسی دقیق نبشته های دیوانی پارسه نشان میدهد که زن در روزگار هخامنشی از چنان مقامی برخوردار بود که در میان همهی مردمان جهان باستان مانند نداشت؛ حتی زنها بی آن که چیزی از ثروت شخصی خود را از دست دهند و یا مالکیت شان به خطر بیفتد، میتوانستند دعوای حقوقی طرح کنندیا طلاق بگیرند. پس از شکست هخامنشیان، وضع اجتماعی زن ایرانی تغییر کرد و قوس نزولی را پیمود.
زیرا در زمان سلوکیان، زنان و دختران بسیاری ازیونان در ایران زندگی میکردند؛ و چون دریونان زن از برابری حقوق با مردان برخوردار نبود؛ لذا در وضعیت و سرنوشت زن ایرانی نیز تاثیر نهاد.
هرچند که در روزگاران پسین، به دلایلی چون تماس با دیگر مردمان و دست بردن در آیین زردشت، برابری کامل زن و مرد که در روزگار اوستایی و سپس هخامنشی مطرح بود، تضعیف شد؛ بااینهمه اندیشه و آیین ایرانی برترین جایگاه را در درازای تاریخ برای زن نهاده است.
انتهای پیام/ج
منتشر شده در تاریخ 1403/12/20
منتشر شده در 1403/12/20
منتشر شده در 1403/12/20
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/19
منتشر شده در 1403/12/18